مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
تمام عمر نهــم سر به خاک این درگــاه که لحظه ای تو کنی زیر پای خویش نگاه به دامنت ز ازل چنگ من گـره خورده بر آن مبـاش که دست مــرا کنی کــوتاه تو و کشیدن دامن ز دست من؟ هیهـات! من و جــدایی از این آستــان؟ معـاذ الله اگــر تـمــام زمیـن را نـهـنـد بـر دستــم گر از سپـهـر به جـنـگـم بیـاورند سپــاه نه دست می کـشـم از دامن مـحـبّـت تـو نه رو نهم به درِ دیگری از این درگــاه سفیــد رو چو تو نـشـنـیده و ندیده کسی که روی خویش نهد، بر روی غلام سیاه رسد چو نغمۀ قـرآن به گوش، در چشمم سرت به نوک سنان، جلوه می کند ناگاه چهــارده سده بگــذشتــه و هنــوز هنوز دلِ شـکـسـتـۀ ما با ســرت بُود هــمـراه به زیر کعب نی و تــازیــانه، عترت تو به قلب خـصم نهــادند، حســرت یک آه به غیر باب عنایات و رحمت و کـرمت کجــا به "میثم" آلــوده می دهنـد پــنــاه؟ |